سارای ناناز من سارای ناناز من ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

سارای ناز من

اندر احوالات من و سارا جونی

1392/12/5 15:26
نویسنده : مامان عذرا
735 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم جونم عشقم

این روزا خیلی عذاب وجدان دارم چون مجبورم صبح تا ظهر شما رو بذارم پیش مادر جون و برم سرکار . خیلی خیلی سخته برام ولی چه کنم؟چاره ای نیست. صبح ساعت 7 بیدار میشم و بهت شیر میدم و 20 دقیقه به 8 میرم مدرسه باز ساعت 10 تا 11 شما رو میارن مدرسه تا بهتون شیر بدم دیگه 12 ونیم هم خودم تعطیل میشم و میام خونه شما هم معلومه که دلت برام تنگ میشه چون بدون استثنا هر بار بعد از مدرسه بهت شیر بدم میخوابی .الهی من دورت بگردم دخترم

مامان رو ببخش خودمم دلم نمیخواد برم . بابایی هم پیشمون نیست و این، دلتنگی ما رو چند برابر میکنه خدا کنه همه ی این مشکلات حل بشه.

از تغییراتت بگم که دیگه خیلی خوب سینه خیز میری و هیچ چیزی از دست تو در امان نیست . چند روزی هم هست تلاشت برای چهار دست و پا شدن بیشتر شده و حالتش رو خوب میگیری ولی هنوز نمیتونی اونطوری راه بری

یه شب من خواب بودم و شما هم کنار من بودی ساعت 3صبح بیدار شدم دیدم بالای سرمی و دهنت هم پر از دستمال کاغذیتعجب سریع دستمالا رو از دهنت بیرون اوردم و گذاشتمت کنارم ازون شب به بعد دور تا دورت رو بالش میذارم که نتونی نصف شب راه بری.

غذا هم که صبح بهت فرنی میدیم میان وعده هم بیسکوییت مادر یا اب میوه ی طبیعی باز نهار فرنی یا سوپ و شامم سوپ . شکر خدا همه ی غذاها رو دوست داری .

اهان یه چیز دیگه هم این که بدون کمک میتونی چند لحظه بشینی

چند تا عکس هم توی ادامه ی مطلب........

 

وقتی سارای من با حجاب می شود . فدای اون خنده هات بشم من

 

 

داشتی جیغ میزدی و دست دسی میکردی

 

این هزار پا رو خیلی دوس داری

 

چه معصومانه خوابیدی عشقم .امروز صبح بود که میخواستم برم سرکار 5/12/92

این عکستم خیلی دوس دارم

اینجا هم خودت نشسته بودی

 

ماشالله یادتون نره ها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان اوین
5 اسفند 92 15:01
خیلی جالب بود.
ریحانه
8 اسفند 92 13:20
ای جان چه عکسهای خوشگلی ... ماشالله ...خیلی با نمکه دختر گلتون امیدوارم هر چه زودتر شرایط بر وفق مرادتون بشه ...واقعا سخته وقتی که بابا ها نیستن ... خدا همه ی پدر ها رو سلامت حفظ کنه .. به کلبه ی خاطرات من وکوچولوهام هم سری بزنید ،خوشحال میشم با اجازه لینک شدید
مامان عذرا
پاسخ
ممنون از محبتت دوست عزیز خیلی سخته شرایط ما خدا کمکمون میکنه و زودتر حل میشه انشالله با افتخار لینکتون کردم
خاله
10 اسفند 92 21:57
وب دختری با کلی عکس به روز شد بدو بیااااااااااااااااا که منتظرم
ساجده
12 اسفند 92 10:55
خسته نباشی مامان عذری اشکال نداره عزیزم زندگی بالا و پایین داره یه بوس از طرف من برا سارای خوشگل
مامان عذرا
پاسخ
ممنونم ساجی جونم بوووووس برای یسنای نازم
مامان کیاوش
14 اسفند 92 23:11
ماشالا به جونت دخملی وای عذراااااا دیدی چقدر سخته دوری از نی نی؟؟؟؟؟؟ من که اصلا تحمل ندارم.
مامان عذرا
پاسخ
فدات شم فاطمه جونم اره دل شیر میخواد
مامان کیاوش
14 اسفند 92 23:12
چه با روسری خانوم شده!!!
مامان خاطره
16 اسفند 92 17:38
ماشاا.... هزار ماشاا... عزیز دل خاله با این نشستنت عذارا جونم چرا عذاب وجدان؟؟؟ تو یه مامان مهربون و دلسوز هستی که داری برای آینده ی بهتر گل دخترت تمام تلاشت رو میکنی. عزیزم از خدا میخوام هر چه زودتر شرایطی پیش بیاد تاا باز سه تایی پیش هم باشین. دوست دارم عزیز دلم سارای گلم رو ببوس سفــــــــــــــــــت
مامان عذرا
پاسخ
ماشالله به جون دخمل نازت خاطره جون من تمام تلاشمو میکنم .خدا توانش رو میده
مامان خاطره
16 اسفند 92 17:39
یادم رفت بگم من عاشق این عکس یکی مونده به آخرش شدم که با شال خرگوشی و کلاه نشسته. قربونت بشم من
مامان عذرا
پاسخ
ارههههههههههه خودممم اون عکسو خیلی دوس دارمممممممممممم
ندا مامی ویانا
22 اسفند 92 12:01
بوی نو شدن می آید... ولی تو همیشه رفیق " کهنه" من بمان...
ندا مامی ویانا
22 اسفند 92 12:02
ای جونم قند عسل
مریم مامان دیبا
23 اسفند 92 16:26
این سارای ناز عشق منه این عکس یکی مونده به آخریش محشره بووووووووووس خصوصی هم داری
ریحانه
28 اسفند 92 12:11
خوش آن دمی که بهاران قرارمان باشد ظهور مهدی زهرا بهارمان باشد پیشاپیش عیدتان مبارک