سارای ناناز من سارای ناناز من ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

سارای ناز من

دو سالگیت مبارک دختر نازم

1394/5/21 16:37
نویسنده : مامان عذرا
1,005 بازدید
اشتراک گذاری

امروز برایم تکرار آن روز فراموش ناشدنی است...

روزی که

پلک جهان می پرید

دلم گواهی می داد

اتفاقی می افتد

اتفاقی می افتد...

و لحظاتی بعد 

فرشته ای از آسمان فرود آمد در دامان من

دنیا صدای گریه کودکی را شنید که امروز تنها بهانه برای خندیدن من است...

امروز روزی است که تو به دنیا آمدی...

همان روز زیبایی که خداوند مهربانم با تمام عظمتش به زمین لبخند زد و بهار را به یمن حضورت به ما بخشید...

بهار زیبای من،دخترکم می خواهم امروزم را فقط به تو فکر کنم..

به زمانی که چشم گشودی و آغوش زمان ضربان قلبم را با تو یکی نمود و دنیایم با تو آغاز شد و به یمن حضور تو من مادر نام گرفتم...

دخترم ،دنیای من

امروز برای من فقط یک روز تولد معمولی نیست بلکه روز تولد تمام شادی های عالم است...

امروز سالروز شاد شدن من به خاطر وجود دوباره توست...

امروز روزی است که عاشقانه خدا را شکر می گویم برای داشتن تو...

این را بدان همیشه و همیشه قشنگترین صدای زندگی من تپش قلب توست و باشکوه ترین روز زندگیم روز تولد توست

پس همیشه برایم بمان و بدان که عاشقانه دوستت دارم.

دختر ماه من امروز دو ساله شدی .خیلی خوشحالم که هستی.خیلی خوبه که هستی. امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشی. جشنجشنجشنجشن

هنوز برات جشن تولد نگرفتیم چون این مدت خیلی درگیر بودم ان شالله تا هفته ی اینده برات یه جشن کوچولو میگیریم .دیشب بردیمت پارک کلی بازی کردی بعد هم بابایی شیرینی گرفت و اومدیم خونه.

توی این مدت شما حرف زدنت تقریبا کامل شده و همه چی رو میگی حتی جمله های طولانی. خیلی شیرین زبون شدی

تازه دختر نازم شعرم میخونه. اینا رو با زبون خودت نوشتم :محبت

1.تاب تاب عباسی خدا منو ننداسی اگه میخوای بنداسی بغل بابا بنداسی

2.توپی دارم گیگیلیه سرخ و ابی و ابیه   میزنم زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره من ایتوپ و نداشتم مشقامو خوب نداشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ گیگیلی داد

3.آهویی دادم خوشله فرار کرده ز دستم دوریش براش مشکله کاشکی اونو ببستم ای خدا چیکار کنم اهومو پیدا کنم.

4.توپولویم توپولو صورتم مثل هولو گد و بالام کوتاهه چشم و ابروم کوتاهه مامان خوبی دادم میشینه توی خونه میبافه دونه دونه میپوشم خوشل میشم مثل دسته گل میشم

5. عروسک قشنگ من قیمیز پوشیده تو رختخواب مخمل ابیش خوابیده عروسک من چشماتو واکن وقتی که شب شد اونوقت لالا کن

یه شعر دیگم میخونی یادم نیست چی بود .

آهان یادم اومد

6. حسنی نگو بلا بوگو تنبل بلا بوگو موی بلند روی سیاه واه واه واه نه فیلفیلی نه گیگیلی نه مرغ زرد کاکلی واه واه واهگیج

همه چی رو میفهمی و همه ی کلمات رو هم تقریبا به درستی ادا میکنی.

دیروز مامانی میخواست بره دندونپزشکی گفتم دخترم شما بمون من برم دندونم خراب شده به اقا نشون بدم. گفتی باشه بعد دیدم جلوتر از من داری میری میگی :مامانی دندونم خراب شده برم به اقا نشون بدمخندونک

هر اهنگی هم گوش بدی بعد یادت می مونه کجا گوش دادی . عید خونه ی اقاجون بودیم دایی صادق اهنگ میخوند با خودش شما بعد از چند ماه اون اهنگ رو گوش دادی بعد سریع میگی مامان اهنگ دایی صادقتعجبمنو میگی چشام گرد شد از تعجب

از شیطنتاتم بگم که جا نمونه

یه روزی من و شما تنها بودیم بابایی شیفت بود من تو اشپزخونه بودم که یهو صدای بلندی اومد دویدم دیدم کمد اتاقتو انداختی روی خودت .سریع کمدو بالا اوردم دیدم توی قسمت لباساس اویزا گیر کردی ولی شکر خدا هیچیت نشده بود فقط دستت یه زخم کوچولو شد. همییشه از مبل و میز و همه ی چیزای مشابه بالا میری .

هر چی هم باهات صحبت میکنم فایده نداره.

دخترم عاشق کتاب خوندنه عکسای توی کتاب قصه هاتو نشون میدی و میگی ازم بپرس مامانی. منم میپرسم و شما جواب میدی . حیوانات دریایی رو اکثرا بلدی میوه ها هم همینطور

دیگه چیزی یادم نمیاد

فقط منو ببخش که دیر به دیر وبلاگتو اپ میکنم اخه شما نمیذاری من پای کامپیوتر بشینم و بنویسم الانم خوابیدی که من به راحتی اومدم. اینم عکس امروز شما 21/5/94 چهارشنبه

اینم عکس دو سال قبل روز تولدت 21/5/92

پسندها (1)

نظرات (2)

مامان مهدی
21 مرداد 94 18:39
تولد دختر گلتون مبارک انشالله 120 ساله بشه خیلی نازه ماشالله
مامان عذرا
پاسخ
ممنون خانمی لطف دارین
مامان آسیه
21 مرداد 94 22:50
░░░░░░░░██░░██░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░░░░░██░░░░░░██░░██░░██░░░░░░░░██░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░░░░░██░░░░░░██░░██░░██░░░░░░░░██░░░░░░░░ ░░░░░░░░████████████████████████████████████░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░██░░██░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░██░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░██████░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░░░░░██░░░░░░██░░██░░██░░░░██░░██░░░░░░░░ ░░░░░░░░██░░░░░░██░░░░░░██░░██░░██░░░░░░░░██░░░░░░░░ ░░░░░░░░████████████████████████████████████░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░ ░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░░