سارای ناناز من سارای ناناز من ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

سارای ناز من

مامانی میره مدرسه

سلام کوچولوی آسمونی مامان مامانی هر روز صبح میره مدرسه تا ظهر بعدم میام خسته و کوفته کارای خونه رو انجام میدم ولی از حق نگذریم بابا جون هر روز غذا درست میکنه تا من که بیام زیاد اذیت نشم. دستش درد نکنه باز وقتی تو بیای توی دلم رفتن به مدرسه برام سخت تر هم میشه ولی توکل به خدا میرم. امسال باید کلاس چهارم ابتدایی درس بدم 21 شاگرد دارم . دلم برات تنگه. بوووووووووووووووووس  
3 مهر 1391

برام دعا کن مامانی

عزیز دلم این روزا مامان درگیر انتقالیه جلسه ی دفاع پایان نامم هم یکشنبه 26 شهریوره و درگیری من رو دو چندان میکنه برام خیلی دعا کن هم برای دفاعم هم برای انتقالیم تو که پیش خدایی دعا کن یه جای خوب بیفتم تا بتونیم برای اومدن شما اقدام کنیم . دوستت داریم بوووووووووووس   ...
24 شهريور 1391

سلام عشق مامان

خوبی فدات شم؟ بالاخره بعد از 3هفته اومدم وب رو آپ کنم اخه رفته بودیم مسافرت.جات خیلی خالی بود من و بابایی و دایی صادق و زن دایی و نگار کوچولو رفتیم اردبیل و استارا و گیلان و مازندران و گلستان. خیلی دوست داشتم که تو باشی .تازه برات سوغاتی یه طبلک خریدم. بابایی گفت وقتی بیاد براش بیشتر ازین میگیریم. خیلی دوستت داریم عزیزم من و بابایی منتظرتیم   ...
17 شهريور 1391

بار الها!

بار الها! به من ذریه و فرزندی پاکیزه از نزد خود ببخش به درستی که تو شنونده هر دعایی پروردگارا! سرنوشت مرا خیر بنویس تقدیری مبارک تا هرچه را تو دیر میخواهی زود نخواهم و هر چه را تو زود میخواهی دیر نخواهم خورشید را باور دارم حتی اگر نتابد به عشق ایمان دارم حتی اگر آنرا لمس نکنم به خدا ایمان دارم حتی اگر سکوت کرده باشد تا خدا هست جای برای نا امیدی نیست
3 شهريور 1391

سلام عشقم

سلام عشق نازنازی مامان ازت معذرت میخوام که این روزا کم میام و وقت اینکه برات بنویسم رو ندارم اخه درگیر پایان نامه ی ارشدم هستم میخوام زود تمومش کنم تا وقتی شما بیای توی دلم دیگه دغدغه ای نداشته باشم. تو که اون بالایی پیش خدا برا مامانی دعا کن زود بتونه دفاع کنه از پایان نامش. قربونت برم عشقم سه روز دیگه به تموم شدن ماه مبارک مونده و من و بابایی برای تعطیلات عید فطر میخوایم بریم شهرستان پیش مادر جون و اقا جون (وقتی بیای خودت میبینی چقدر دوستت دارن ) تازه نگار کوچولو (دخمل ناز دایی صادق ) هم میخواد فردا بره شهرستان. نگار 2سال و 2ماهشه خیلی نازه (ولی تو ازون نازتری ها ) مطمئنم برات یه همبازی خوب میشه امیر حسین هم پسر دایی اسماع...
25 مرداد 1391

شبای قدر

سلام جیگر مامانی دیشب اخرین شب قدر بود من و بابایی رفتیم حرم امام رضا خیلی صفا داشت جای تو فرشته ی زمینیه منم واقعا خالی بود. خیلیا رو میدیدم نی نیهاشون توی کالسکه بودن .  ایشالله سال بعد با همدیگه میریم اونجا تا خودت از نزدیک ببینی چقدر حس قشنگی داره شبای قدر توی حرم اقا باشی برای همه ی خاله های نی نی سایتی دعا کردم و در آخر برای تو کوچولوی نازنینمم خیلی دعا کردم که بیای و سالم کنارم باشی دوستت دارم عزیزم ...
22 مرداد 1391

پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!

پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش! همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری . خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد! ... او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد ومی پذیرد نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را.....!!!
19 مرداد 1391

.........

سلام جیگرم من و بابایی از مشهد برگشتیم رفتیم حرم و برات کلی دعا کردم برای همه ی خاله های نی نی سایتی دعا کردم که خدا یه نی نی خوشکل و سالم به هر کدومشون بده ازون گوشه کنارا یه نانازشو بده به ما . دوستت دارم کوچولوی من بوووووس
19 مرداد 1391