سارای ناناز من سارای ناناز من ، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

سارای ناز من

به نام خدای مهربون

سلام کوچولوی نازنین من از امروز تصمیم گرفتم این وبلاگ رو برای تو درست کنم تا وقتی اومدی توی دلم، وقتی دنیا اومدی و بزرگ شدی همه چی رو برات بنویسم و لحظات قشنگ زندگیت رو برات بنویسم که بزرگ که شدی خودت بخونیش و لذت ببری.   امروز 18 تیر 91 هستش و من دقیقا یک ماه قبل فرشته کوچولوم رو از دست دادم یعنی هنوز نیومده بود توی دلم ، برگشت پیش خدا . توی 6 هفته و 5 روز رشدش متوقف شد و سقط شد.  
12 مهر 1392

یعنی میشه ................

يــَعــني ميشــَوَد روزي بـــِرِســَد كــِ بيــآيــي مــَرآ دَر آغـــوش بگيـــري بخــوآهــَم ار تــــ و گــِلـــه كنــَمــُ تــــ و بگـــويي هيــــــس..هــَمــه كــآبــوس هــآ تــمــآمــ شــُد...  وقتي نيستي خدا مي داند چقدر اب به صورتم  میپاشم   اين كابوس اينقدر واقعي ست كه از خواب بيدار نمي شوم. ...
12 مهر 1392

47 روزگی

سارای نازم روز یازدهم بعد  تولدت که بردمت بهداشت قرار شد مراقبت بعدیت 45 روزگی باشه و من 47 روزگی یعنی دیروز شما رو بردم.از دیروز قطره ی مولتی ویتامینت رو هم شروع کردم بهت میدم قبلا نمیخوردی و حالت بد میشد الان باشیر قاطی میکنم و بهت میدم.دوس داریش. قد:57 وزن:4700 دور سر :37 قربون قد و بالات برم من اینم تیپ جدید دخترم ...
7 مهر 1392

یه ماهگی

سارای قشنگ من تا چشم به هم زدیم یه ماه گذشت و من هر روز بیشتر از قبل عاشقت میشم در آغوشت که میگیرم آنقدر ارام میشوم که فراموش میکنم باید نفس بکشم اینم عکس یه ماهگی شما.ساعت ٨و٣٤ دقیقه ی ٢١ شهریور گرفتیمش     ...
21 شهريور 1392

دخترم روزت مبارک

روز شنبه 16/6/92 روز دختر بود ببخش با تاخیر بهت تبریک میگم سارای قشنگم اخه شما وقتی نذاشتی برام تا بیام نت بووووووووووس به لپای دخمل گلم
19 شهريور 1392